چخوف، چه خوف

تقدس، تنها دادن جایگاهی فرا انسانی به انسان است تا برتری نسبی فرد مقدس را به برتری دائمی تبدیل نموده و وی را از اتهام خطا - که ریشه در وجود آدمی دارد - مُبرا سازد .
حال اینکه برتری، خود وجود ندارد و تفاوت نسبی بین انسان ها، نسبت به چگونگی تطبیق با شرایط، برتری نامیده می شود.
وقتی برتری به عنوان پایه ی تقدس نفی می شود، تقدس نیز وجود خود را از دست می دهد. هیچ چیز مقدسی وجود ندارد، همه چیز در زمان تغییر ماهیت می دهد و فعلی که امروز ستوده می شود، با تغییر زمان تابو محسوب شده و نهی می شود. مانند تلاش برای آزادی فردی که ستودنی است و روزگاری انحراف از همبستگی اجتماعی تلقی میشود . بطور کل، هر مانیفست تفکری، تشدید کننده ی تقدس است. مانند مقوله ی دین که در کل بر پایه ی تقدس فردی بنا نهاده شده است. برتری پایه ی تقدس است و تقدس پایه ی دین؛ بنا نهادن هر مقوله بر پایه ای که متغیر است، آن را به نابودی می کشاند. خواه خود دین باشد، خواه حکومت حاصل از دین و خواه مردم برخاسته از دین...

۸ نظر:

Anonymous گفت...

دم شما گرم كه اينقد خوب مينويسي

zodiak گفت...

این ناشناسه منم

arezoo hamed گفت...

age bekham ruras besham hanuz jaye pishrafte ino dari kematnet hadafesho saf bezane tu ye moshkel, hanuz ja dare ta hata tu estedlalhaye shakheyiye matnet ke badan azashun natijeyi gerefte nemishe lack nazazni, hanuz pishraft montazerete ke
key jam bebandi.ke key be ye chub beruni,hanuz jaye herso shock nakhordan az kesi ke hameye in chiza ro be rush tahamol kardi
hanuz pishraft montazerete ke 
beduni donyaye bedune moghadasat bedune adamayi baraye ejraye taghadoseshun,ye donyaye tamuum shodanie,ye gharibe mesle hameyegharibehaye dige...hanuz pishraft montazerete ke tu towzihet tabu shodane uno be taghadose chiz, un sefati ke khoda nis shuru koni
hame ba bana nahadan bar payeye moteghayer budan hamseda nistan va khodayi ke ye moghe hasto ye moghe nistro fargh mizaran ba khodayi ke khodesh ro nafy nemikone...
ine ke zaat barkhordaye mokhtalefi dare, inke mifahme hamishe baun zatie ke jeloye ye nafar,gur,derakht,sabtesh karde bud, meil be zendegi tu ghalbe ye nafar az haminja bute mizane 
inke baraye javdanegi tuye ghalb lazeme neshun bedi un zate khodayi ke tut munde

Anonymous گفت...

gamunam in ye ghalamo kam avordi

پریود مغذی گفت...

به ناشناس اول، زودیاک خودمون ;) : ممنون.

به آرزو حامد : ممنون که نوشتی اما

من نمی فهمم " هدف رو صاف به مشکل زدن " یعنی چی! معمولاً هدف رو به چیزی نمی زنن و بگیر بیا الی جایی که با این جمله " اون صفتی که خدا نیست شروع کنی " تموم میشه. من که نفهمیدم، خودت و بقیه رو نمیدونم !... لطفاً فارسی بنویس و واضح تر.
اما برای از اونجا به بعد که یکم فهمیدم : انسان، پوچ و جهان، خالی از معنی است. هر معنی موجود برای انسان، امید رو به به وجود میاره تا از خلاء گیج کننده ای که هر انسانی یک روز با کمی تفکر در مورد ماهیت خودش، بهش میرسه، فرار کنه. ذات انسان برای این خداجوست که به دنبال پناهگاهی برای فرار از خلاء گیج کننده و شک برانگیز وجود خود میگرده و خدا وقتی میمیره که انسان خلاء و پوچی وجودش رو درک کنه - باهاش کنار بیاد - و خودش رو نابود شده از لحظه ی تولدش بدونه .
خدا، زاده ی تفکرانسان و مقوله ی مقدسات زاده ی قبول "وجودبرتر" است. وجودبرتر همان آرامبخشی است که انسان برای آرامش خود بوجود آورده.
ذات خدایی من، همون ذات دارای ترس از پوچی باطنی من است و شاید احساس من به آن رجوع کند، اما عقل محض نه!

پریود مغذی گفت...

امید رو به وجود میاره *

همه گفت...

پست هات همه خوب بودن
داشتم میخوندم میوومدم پایین تا این یکی رو دیدم
این یکی حرف نداشت
حرف همیشه و هنوز منه
ممنون

ناشناس گفت...

مرسی ... ولی یه مشکل این وسط هست ... یه جور برخورد حذف صورت مسئله دیده میشه ... نمیشه برتری رو منکر شد چون استعداد ها ی بشری متفاوت اند ... یه جورایی مثل شعار های سوسیالیستی میمونه این حرفا که برای حذف قدرت پاپ ها و سلطه ی تفکر مارکسیستی به نقد و کوبش بی امان تفاوت های فردی پرداختند ... و در نتیجه باز هم تفاوت ها از کاخ های پیونگ یانگ و خیابون های موسکو سر باز کرد ...