مطالعه‌ی استنتاجی کُنش انسان در مقابل پدیده‌ی چُس و رفتارشناسی بالینی آن

به طور عملی، " چُــس " صرفاَ در باطن خودش چیز چندش‌آوری نیست، تنها منبع بو و پروسه‌ی حرکت از مبدأشه که رغت انگیزه.
تصور اینکه این بو از روی عَنِ طرف مخاطب ما بلند میشه و در آخر از سوراخ دماغ ما وارد وجودمون میشه‌ست که ممکنه اذیتمون کنه.
برای اثباتش هم کافیه به رفتار خودمون مراجعه کنیم؛ اونجا که تو تنهایی خودمون می‌چُسیم و تا آخرین مولکول هوای آلوده به چسمون رو میکشیم بالا، بو میکنیم و لذت هم می‌بریم.

I have your back

تو جلسات که کُت میپوشی، انگار یه نفر که خودش هم کت تنشه، میاد پشتت وایمیسه، دستاش رو میذاره بالای بازوهات، نزدیک گردی سر شونه‌هات، زَل میزنه تو چشم طرف مقابلت، سرشو میاره کنار صورتت و بهت میگه: برین بهش.

انگارال پاچینو از تو وکیل مدافع شیطان میاد پشتت وایمسه و هیچکس هم نمیبینتش.

کت بپوشید تو جلسات؛ خانوم‌ها هم برن بمیرن که نمیتونن بپوشن مگه تو خارج باشن.

تصمیم کیری

درس خوندن تو خارج تنها یه مزیت نسبت به درس خوندن تو ایران داره و اونم داشتن اینترنتِ پرسرعته که این مزیت هم به جز جق زدن، به هیچ درد دیگه‌ای نمیخوره.

تشکر از جناب قالیباف

خدا رو شُکر ما یه طرح دادیم به شهرداری که فعلاً با فاز اولش موافقت شده.
اسم طرحمون هم هست "افزایش ترافیک در مناطق جرم‌خیزِ شهری در راستای کاهش زمان بطالت و عدم وقوع جُرم در این مناطق" که خود شهرداری یه متمّم بهش اضافه کرد با عنوان "کاهش کیفیت آسفالت در این مناطق جهت افزایشِ تصادفات داخل شهری منجر به مرگ در راستای معدوم نمودن شهروندان خاطی ( راکبان قانونشکن موتور سیکلت‌ران )."

حالا هی بگید کار نیست، پول نیست، شهرداری ریده...