تهران، شهر حقیقت



هـمشــهری گـــرامی‌،

اخـــلاق که نـــدارید، لااقـــل خـــوش‌پــوش باشـــید...


( شهرداری تهران بزرگ )

تهران، شهر بهداشت



هـمشــهری گـــرامی‌،

آیا دوست دارید آسفالت قیرشو بپاچه رو صورت شـما؟
پس خِـــلط خود را قورت داده و با طراوت به مسیر ادامه دهید...

( شهرداری تهران بزرگ )

تهران، شهر مطمئن



هـمشــهری گـــرامی‌،

اتومبیل شما را نامرئی نمی‌کند؛ انگشت خود را از بینی خارج کرده و با احتـــیاط برانـــید...


( شهرداری تهران بزرگ )

تهران، شهر اخلاق



هـمشــهری گـــرامی‌،

با گوشزد کردن به کسی‌ که لایِ دندانش چیزی گیر کرده، در زیباسازی شهـــرمان هـــمراه شو...


( شهرداری تهران بزرگ )


you are the ugliest album cover i've ever seen


اگه یکی‌ نشست پیشتون از آهنگی که دوس داره گفت، از کتابی‌ که جَویدَتش گفت، از نمایش‌نامه‌ای‌ که تازه کشفش کرده گفت، اصلاً واسه این نیست که برگردین بگین‌ خواننده رو می‌شناسین‌، زیرخواب آهنگساز بودین یا انقدر بچه باحالین که رفیقتون این نمایشنامه رو نوشته ( اگه هم این بچه باحالیه که  جمیعاً بـــــــــیلاخ ). اینجوری فقط یه "رابطه‌ی شناختی ِ مستقیم" بین خود عـــَـــنتون و اون اثر توی ذهن مخاطب ایجاد میکنین و تر میزنین‌ به عشق و حال طرفتون.
هرچقدر داشتن رابطه با یه آدم باحال، باحال باشه، همونقدر چُسی اومدن و دستی‌ کشیدن رو این رابطه جلو ملت چیز ناجوریه.

با صابر که صحبت میکردم، آره ابَر، صابر ابر، رفیقمه؛ می‌گفت هیشوَخ نذار دست کسی واسه بودن تو بره رو دکمه‌ی next...