ادبیاتِ " من حالیمه! "

...در راستای ساختارفرافکنی های پیش قراوُل مـحورِفراخ گـُسیر، تک فراکـُـنش های جنبش زُدای کنکاش صفتی در وهله ی گذار بوجود میاد که باعثِ چالشِ واکنشهای فراساختاری میشه...


و اینگونه است که ملت کف کرده، سخنران را فرد خفنی می پندارند

۱۱ نظر:

RezaP گفت...

هر چی موضوع نافهم تر و کلی تر،جفنگیات تفسیری بعدش بیشتر...

مژگان گفت...

تکبیر

Anonymous گفت...

چه کشف بزرگی!

مهسا گفت...

حالا، شنونده هایی که میرن پیشش نظر بدن خیلی بامزه تر حف می زنن.

شلوار نارنجي گفت...

من هم كف كردم

گوجه سبز گفت...

عجب اسمی داری ها؟

گوجه سبز گفت...

u[f hsld nhvd ih?

مولود گفت...

چار تا کلمه هیکلی کلت نفهمو چه بازیا که نمیده

fateme گفت...

و در این هنگام همه به پا خواسته و از اعماق وجود تشویق نثارش میکنند:دی

پریود مغزی گفت...

به همه : مرسی
و نکته ی جالب اینکه همه به نکته های جالبی اشارا کردید.

پيچك زندگي گفت...

دقيقاً رشتي صفت بازي!!!
ته همه حرفاشون شنونده مي گه عجب فرمايشي كردين آقا جان!!!