وتنها دل ما دل نيست...

"يادم باشد حرفي نزنم كه به كسي بر بخورد
نگاهي نكنم كه دل كسي بلرزد
خطي ننويسم كه آزار دهد كسي را
يادم باشد كه روز و روزگار خوش است
وتنها دل ما دل نيست...
وتنها دل ما دل نيست...
وتنها دل ما دل نيست...
وتنها دل ما دل نيست...
وتنها دل ما دل نيست..."

تُخم

مثل سگ می دویدی تا به جایی برسی
حالا که رسیدی همه ی وقتت را می گذاری تا درد پاهایت را درمان کنی
و من پشت سر تو
در مسیر قبلی تو
همچنان از عشق بازی چمن با کف پاهایم لذت می برم
...

طبقاتمون

"تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را در دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوزسال ها هست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم و من اندیشه کنان
غرق این پندارم که چرا
خانه کوچک ماسیب نداشت
خانه کوچک ماسیب نداشت..."

به درازی روزها قسم

همه ی روز منتظرت بودم،
آمدی ؛
چند جمله ای گفتی
و رفتی...
باز منتظرت می نشینم،
تا فردا بیایی
چند جمله ای بگویی
و بِروی
...

الافی

تنها مزیت احترام، ایجاد حس امنیت در طرف مقابل است
وگرنه " کیر " همان " آلت " است...

یوروتریپ

FLÜĢĢẨƏNKб€ČHIŒβØLζÊN
رجوع شود به مسافرت اروپایی تا دردش را حس کنی

تفسیر

هر کسی زیباست؛
برای آن کس که او را زیبا ببیند...

کَف

همه اَندر کفِ یک کوچه ایم.
کوچه ای پُر از بَها که به ما بدهند،
بدهند و بروند...
تا که بها دار شویم
و یکدیگر را بخریم،
"برده بخریم".
بخریم و بفروشیم و به داشتن انسانی ببالیم
خواه دوست باشد، خواه همسر، خواه همخواب...