یاد


"رفتم سر کوچه؛
دو  سه سیخ جیگر بگیرم...
گفت پس...


زَنت چی؟...


سگـِت چی؟..."

۱ نظر:

سرهنگ گفت...

اینکه چیزی نیست !
من
رفتم سر کوچه ، یک پک از سیگار بگیرم ، اینجا جیگرکی نیست آخه ، بعد من هم داد زدم :
آی مردم به تخمم !
یکی خندید گفت کدوم ؟ همونی که نداری ؟
حالا ببینا، نمیذارن مثل سگ کنار تو زندگی کنم
لا مصبا !
من هم رفتم اون دنیا تا بمیرم!